بر کسی پوشیده نیست که مدیران و کارمندان برای مدتی طولانی از فرسودگی شغلی رنج می برند.

عوامل متعددی وجود دارد که می تواند باعث فرسودگی شغلی شود، از جمله عوامل فردی، سازمانی، صنعتی و اجتماعی. این معمولاً یک دلیل عامل واحد نیست، بلکه معمولاً همگرایی تعدادی از عناصر است که وقتی به مرور زمان مورد توجه قرار نگیرد یا مدیریت نشود، در نهایت منجر به فرسودگی شغلی می‌شود.

این چیزی فراتر از احساس خستگی است. سازمان جهانی بهداشت، فرسودگی شغلی را شامل سه بعد کلیدی می‌داند:

۱- احساس خستگی مداوم

۲- احساس ناکارآمدی شخصی

۳- افزایش فاصله ذهنی از شغل (معمولاً شامل احساسات منفی یا بدبینی).

محرک های خاص در هر یک از این سه جنبه فرسودگی شغلی برای هر فرد متفاوت است. در زیر چند سوال بازتابی وجود دارد که باید از خود بپرسید تا بتوانید محرک های اصلی خود را در هر جنبه از فرسودگی شغلی مشخص کنید.

در حالی که پاسخ به سؤالات زیر ممکن است واضح باشد (چه بلافاصله یا پس از مدتی تأمل)، آنها احتمالاً راه حل سریعی ندارند، بنابراین آنها را به عنوان نقطه شروع در نظر بگیرید. و بسته به این که این درایورها چه هستند، ممکن است شما بر روی برخی از آنها کنترل داشته باشید یا نداشته باشید. با این وجود، شناسایی آنها اولین قدم ضروری است.

احساس خستگی پایدار

این بیشتر از خستگی در پایان هفته یا حتی در پایان یک فصل شلوغ است. این یک احساس تهی شدن کامل یا خستگی است که از طولانی شدن بیش از حد برای یک دوره زمانی طولانی، بدون دوره های ریکاوری کافی و منظم ناشی می شود. اگر همیشه احساس خستگی می کنید، از خود بپرسید:

کدام یک از عوامل محیطی برای من بسیار طاقت فرسا یا استرس زا بوده است؟

چه چیزی من را از استراحت کافی یا استراحت منظم منع کرده است؟

چه چیزی به من انرژی می دهد که در کار یا زندگی ام گم نشوم؟

از دست دادن انرژی ناشی از فرسودگی شغلی ممکن است در نتیجه عوامل بی‌شماری باشد، مانند برداشتن سستی برای یک بازیکن ضعیف در تیم شما، که در آن مشکل عملکرد به درستی مورد توجه قرار نگرفته است. یا شاید انتظارات از مدیر شما – یا حتی یک مشتری – غیر منطقی باشد و نیاز به تعدیل دارد.

شاید کمال گرایی، بی میلی به درخواست کمک یا ناتوانی در پس زدن درخواست های نامعقول، شما را به سمت کار بیش از حد نیاز سوق می دهد و باعث ایجاد کار اضافی و استرس غیر ضروری می شود.

به همین ترتیب، اگر از همکاری یا کارهای خلاقانه‌تر – یا مثلاً از ورزش – انرژی می‌گیرید، اما هیچ‌کدام از اینها در کار یا زندگی‌تان گنجانده نشده است، انرژی کافی برای حفظ شما در حین انجام کارهای سخت‌گیرانه دیگر وجود نخواهد داشت.

Burned Out

ناکارآمدی شخصی

وقتی احساس می‌کنید که زئوس، هر روز در محل کار، یک تخته سنگ را به سمت بالای تپه هل می‌دهد، فقط برای اینکه دوباره به سمت پایین بیفتد، نه تنها احساس سرخوردگی شدیدی ایجاد می‌کند، بلکه به شدت از هرگونه احساس موفقیت، بهره‌وری، یا معنایی که ما داریم می‌کاهد. این ممکن است از کار ما ناشی شود.

برای اینکه متوجه شوید چه چیزی شما را از احساس کارآمدی بیشتر یا ایجاد اصطکاک غیر ضروری باز می دارد، از خود بپرسید:

کجا بیشتر از همه احساس بی‌اثر بودن می‌کنم؟

چه چیزی برای من ناامید کننده تر است یا چه چیزی در مسیرم قرار باید بگیرد؟

چه چیزی در من به طور قابل توجهی بیشتر از آنچه که باید انرژی مصرف می کند؟

این احساس ناکارآمدی ممکن است نتیجه تشریفات اداری یا بوروکراسی بیش از حد باشد که کارها را کند می کند یا اصطکاک بی موردی در انجام کارهای به ظاهر ساده ایجاد می کند. به همین ترتیب، برخی از تیم‌ها یا سازمان‌ها ممکن است بیش از حد اجماع‌محور باشند، که منجر به تصمیم‌گیری‌ها و تکثیر جلساتی می‌شود که بی‌پایان طول می‌کشد، در حالی که در واقع، نیازی به موافقت همه ندارند.

یا، در مورد یک شرکت فناوری که با آن کار می‌کردم، کارمندان گزارش دادند که تغییرات زیادی رخ داده است که هرگز احساس نمی‌کنند کاری انجام داده‌اند – تمرکز و هدف دائماً تغییر می‌کرد و هرگونه پیشرفت قبلی در آخرین هدف رها شده را بی‌معنی می‌کرد. همان تپه بود، اما تخته سنگی متفاوت.

افزایش فاصله ذهنی

آخرین نشانه فرسودگی شغلی اساساً عدم تعهد است که با احساس بدبینی یا منفی بافی نسبت به شغل مشخص می شود.

در حالی که مقداری دوری ذهنی از کار می تواند سالم باشد، مانند اینکه کار را در چشم انداز قرار دهید و هویت خود را بیش از حد در آن پیچیده نکنید، این نوع کناره گیری یا دوری ذهنی از شغل شما بارزتر است و می تواند به صورت ضد عاطفی، بیزاری یا حتی نفرت ظاهر شود. این برخلاف آنچه که هر کارفرما و کارمندی می‌خواهد است – احساس تعهد، رضایت یا حتی غرور که در کار خود دارید.

اگر متوجه می‌شوید که این نوع کناره‌گیری ذهنی از شغلتان را تجربه می‌کنید، از خود بپرسید:

چه چیزی باعث می شود من احساس منفی یا بدبینی کنم؟

-قبلاً در مورد کاری که دیگر انجام نمی دهم از چه چیزی لذت می بردم؟

-این تغییر چه زمانی اتفاق افتاد و چه چیزی باعث شد؟

ممکن است تعیین دقیق یا بیان پاسخ به این سؤالات دشوارتر باشد و احتمالاً به تأمل عمیق تری نیاز دارد تا آنچه را که باعث این فاصله ذهنی شده است باز کنید. همچنین ممکن است پاسخ‌ها با برخی از پاسخ‌های شما به سؤالات فهرست‌ شده قبلی مشخص شود.

. . .

در نهایت، پرسیدن هر ۹ سوال از خود به شما کمک می کند تا مسائل اصلی را برای تشخیص علت فرسودگی شغلی خود کشف کنید.

این احتمالاً ترکیبی از عواملی است که به تعدادی تغییرات در طول زمان نیاز دارد تا به طور کامل به آن رسیدگی شود، و چیزی نیست که یک تعطیلات یکباره بتواند فوراً آن را معکوس کند.

با این وجود، این تمرین به عنوان یک نقطه شروع عمل می کند و می تواند اقداماتی را که می توانید برای رسیدگی به فرسودگی شغلی خود بردارید و احتمالاً از تکرار آن در آینده جلوگیری کنید، اطلاع رسانی می کند.