اهمیت و جایگاه جاریسازی استراتژی
سه دیدگاه اصلی جاریسازی استراتژی
در مورد جاریسازی استراتژی میتوان دیدگاههای محققان را به سه دسته تقسیم کرد که به شرح زیر میباشد:
- برخی معتقدند برای جاریسازی استراتژی باید استراتژی را به برنامههای اجرایی، پروژهها و معیارهای کلیدی ترجمه کرد. این گروه از محققان عقیده دارند که علل اجرایی نشدن استراتژیها بیشتر ریشه در اجرا نشدن استراتژی دارد. از این منظر اعتقاد به راین است که بین لایه استراتژیک و لایه عملیاتی سازمان شکاف عمیق، وجود دارد. استراتژی برای آنکه اجرا شود باید به اقدامات قابلپیگیری و اهداف قابلاندازهگیری شکسته شود.
پیشنهاد مشخص این گروه این است که برای موفقیت در پیادهسازی استراتژی باید لایه استراتژیک با لایه اجرایی سازمان پیوند بخورد

اهمیت و جایگاه جاری سازی استراتژی
- برخی دیگر از معتقدند برای اینکه استراتژی محق شود باید سازمان و محیط قابلیتپذیرش اجرای استراتژی را داشته باشد. ساختار، فرهنگسازمانی، سیستمها، فرایند و ذینفعان سازمان آیا اجازه اجرای چنین استراتژیای را میدهند؟ ساختار، فرهنگ و ذینفعان میتوانند تسهیل گر استراتژی باشند که در این صورت بالقوه اجرا پذیر است. عدم تناسب استراتژی با ابعاد زمینه سازمان، چالش اجراپذیری استراتژی را بیش روی مدیران قرار میدهد. استراتژی نیز آمده است که در رفتار/عملکرد انسانها همسو جت ایجاد کند.
پیشنهاد مشخص این گروه این است که جاریسازی استراتژی به معنی استراتژی زه کردن سازمان است. هماهنگ کردن استراتژی، ذی نفعان، ساختار، فرهنگ و سیستم باید در دستور کار سازمان قرار گیرد.
۳٫ درنهایت، بخشی از محققان و نویسندگان نیز معتقدند که جاریسازی استراتژی، بک تغییر و یک دگرگونی به تمام معناست. اصولاً استراتژی را از جنس انقلابمی دانند و هر آن چیزی را که یک حرکت اساسی و یک تحول بنیادی نیست را تاکتیک میدانند. حتی اگر شما بتوانید لایه استراتژیک را با لایه اجرایی و عملیاتی سازمان پیوند بدهید و همچنین زمینه /بستر سازمان را با استراتژی کاملاً همسو کنید، اما نتوانید دگرگونیهای استراتژیک را مدیریت کنید و بهپیش ببرید. نمیتوانید استراتژی را تبدیل به تغییری عمیق و نهادینهشده در سازمان بکنید. جاری سازی استراتژی یعنی مدیریت تغییر و گذار از وضعیت به وضعیت مطلوب.
پیشنهاد مشخص این گروه این است که جاریسازی استراتژی، از زاویه مدیریت تغییرات اساسی و بنیادی نگریسته شود و از مدلهای مدیریت تغییر برای جاریسازی استراتژی استفاده شود.
|
ردیف |
رویکرد |
پیام کلیدی |
|
۱ |
اجرایی کردن استراتژی یا عملیاتی کردن استراتژی |
استراتژی باید شکسته شود به اهداف قابل اندازه گیری و اقدمات و پژوژه های قابل پیگیری |
|
۲ |
اجراپذیر کردن استراتژی یا بستر سازی استراتژی |
برای به ثمر نشستن تهال نوپای استراتژی باید بستر مناسب را برای آن فراهم کرد . فهنگ ، ساختار ، سیستم ها و ذینفعان ، بستر اجرایی استراتژی هستند |
|
۳ |
اجرای استراتژی یا عملی کردن استراتژی |
جاری سازی استراتژی یعنی مهجرت و گزار انسان ها از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب ک نیازمند مدیریت تغییر و دگرگونی است. |
جاری سازی استراتژی بعد از تدوین استراتژی آغاز نمی شود
راجر مارتین ، رئیس دانشکده مدیریت روتمن در دانشگاه تورنتو در مقاله ای که در نشریه معتبر هاروارد منتشر کرده است میگوید تفکیک استراتژی از اجرا شکست را تضمین میکند.پایه چنین دیدگاهی نسبت به استراتژی و اجرا بر یک استعاره نادرست نهاده شده است .این استعاره ، مدیریت ارشد را مغز تصمیم گیرنده دانسته درحالی که باقی کارکنانشرکت را دست و پاهایی بی اختیار مشمارد که تنها آنچهرا مغز دستر میدهد اجرا میکنند ، این رویکرد باعث لطمه خوردن به سازمان می شود ، زیزا موجب دلسردی کارکنان می شود.
استعاره مناسب که برای استراتژی میتواند به کار رود ، رود ، رودخانه ای مواج است که در آن انتخاب ها به شکل آبشاری از سرچشمه آن کوه ها (مدیریت ارشد) به سوی مقصد(بقیه افراد سازمان) جاری است . مدیران در سطوح بالا انتخاب هایی با دامنه گسترده تر میکنند که شامل سرمایه گذاری های بلند مدت می شود . در حالی که افراد در سطوح پایین تر اختیارتصمیم گیری های روزمره و قابل لمسی را می دهند که به طور نستقیم بر خدمات مشتریان و رضایت آنها تاثیر می گدارند.
زمانی که تصمیمات سطوح پایین و بازخوردها تشویق شوند ، کارکنان اطلاعات را از از سطوح پایین به سطوح بالا ارسال میکنند. این امر باعث افزایش دانش اغراد تصمیم گیرنده در سطوح بالا شده و به همگان در سازمان کمک میکند تصمیمات بهتری اتخاذ کنند.
مرچانت طرفدار خلق استراتژی بیرون از اتاق مدیران و پشت درهای بسته است . به اعتقاد او همه افراد از همه واحد ها سازمان بدون در نظر گرفتن سطحسازمانی شان باید دور هم جمع شوند تا درباره آینده شرکت تصمیم بگیرند.
پوسی میگوید » استراتژی به همه ما تعلق دارد ، فقط متعلق به مدیران ارشد نیست
سه دیگاه مختلف در مورد جاری سازی استراتژی عبارت اند از :
- بر مبنای اجرایی کردن استراتژی (تبدیل استراتژی به اقدامات عملیاتی = عملیاتی سازی استراتژی ها )
- جاری سازی استراتژی بر مبنای اجراپذیر کردن استراتژی ها (هم راستا سازی استراتژی و متغیر های زمینه = بستر سازی استراتژی)
- جاری سازی استراتژی بر مبنای اجرای استراتژی ها (مدیریت تحقق استراتژی ها بر اساس مدیریت تغییر = عملی سازی استراتژی ها )
خلاصه مقاله
مقاله به بررسی سه دیدگاه اصلی در مورد جاریسازی استراتژی در سازمانها میپردازد. این سه دیدگاه به شرح زیر است:
-
اجرایی کردن استراتژی (Operationalizing Strategy):
- این دیدگاه معتقد است که استراتژیها باید به برنامههای اجرایی، پروژهها و معیارهای کلیدی ترجمه شوند تا قابل پیگیری و اندازهگیری باشند. از این منظر، بین لایه استراتژیک و عملیاتی سازمان باید پیوند برقرار شود.
-
اجراپذیر کردن استراتژی (Creating an Execution-Ready Strategy):
- این دیدگاه بر این باور است که برای اجرای موفق استراتژی، باید سازمان و محیط آن آماده پذیرش استراتژی باشند. عواملی مانند ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، سیستمها و ذینفعان باید با استراتژی هماهنگ باشند تا استراتژی قابلیت اجرا پیدا کند.
-
اجرای استراتژی (Implementing Strategy):
- این دیدگاه جاریسازی استراتژی را به عنوان یک تغییر و دگرگونی اساسی میبیند و معتقد است که برای موفقیت استراتژی باید مدیریت تغییرات اساسی و بنیادی صورت گیرد.
تحلیل هوشمندانه
تحلیل دیدگاههای جاریسازی استراتژی:
-
اجرایی کردن استراتژی:
- این دیدگاه بر اهمیت تبدیل استراتژی به اقدامات عملیاتی تأکید دارد. برای موفقیت استراتژی، ترجمه آن به اهداف قابل اندازهگیری و اقدامات قابل پیگیری ضروری است. این رویکرد باعث میشود که همه افراد سازمان دقیقاً بدانند که باید چه کاری انجام دهند و چگونه به اهداف استراتژیک دست یابند.
-
اجراپذیر کردن استراتژی:
- این دیدگاه به اهمیت فراهم کردن بستر مناسب برای اجرای استراتژی تأکید دارد. بدون ایجاد هماهنگی بین استراتژی و عوامل زمینهای مانند فرهنگ، ساختار و سیستمها، اجرای استراتژی با چالشهای جدی مواجه خواهد شد. این رویکرد نشان میدهد که استراتژی باید با محیط داخلی و خارجی سازمان همخوانی داشته باشد تا به خوبی اجرا شود.
-
اجرای استراتژی:
- این دیدگاه جاریسازی استراتژی را به عنوان یک فرآیند تغییر اساسی در سازمان میبیند. مدیریت تغییر و دگرگونیهای اساسی در سازمان برای موفقیت استراتژی حیاتی است. این رویکرد بر اهمیت مدیریت تغییرات و انتقال از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تأکید دارد.
تحلیل کلی:
این مقاله به خوبی نشان میدهد که جاریسازی استراتژی یک فرآیند پیچیده و چند بعدی است که نیازمند توجه به جوانب مختلفی از جمله ترجمه استراتژی به اقدامات عملیاتی، فراهم کردن بستر مناسب برای اجرا و مدیریت تغییرات اساسی است. همچنین، مقاله تأکید میکند که تفکیک استراتژی از اجرا میتواند به شکست منجر شود و برای موفقیت استراتژی، نیاز است که همه افراد سازمان در فرآیند تصمیمگیری و اجرا درگیر شوند.
پیامدهای مدیریتی:
مدیران باید به اهمیت ترجمه استراتژی به اقدامات عملیاتی و اندازهگیری دقیق اهداف توجه کنند. همچنین، فراهم کردن بستر مناسب برای اجرای استراتژی و هماهنگی بین استراتژی و عوامل زمینهای سازمان از اهمیت بالایی برخوردار است. علاوه بر این، مدیریت تغییرات اساسی و ایجاد تغییرات فرهنگی و ساختاری در سازمان برای موفقیت استراتژی ضروری است.
