این سناریو را در نظر بگیرید: شما اخیراً به یک سازمان جدید پیوسته اید. یک روز، پس از شرکت در یک جلسه طوفان فکری با چند همکار ارشد، ایمیلی از رئیس خود دریافت می کنید که از شما می خواهد به دفتر آنها بیایید. گفتگو شروع می شود:

رئیس: من از شما ناامید هستم. شما ایده های خوبی را در جلسه امروز صبح در تیم مطرح کردید، اما از قبل با من مطرح نکرده بودید. شخصیت شما در مدیریت سهامداران عالی بود و همیشه قبل از مطرح کردن ایده ها با من چک می کردی تا بتوانیم آنها را اصلاح کنیم. تو باعث شدی جلوی کل تیم بد به نظر برسم.

تو: می فهمم. من افکارم را به اشتراک گذاشتم زیرا این یک جلسه طوفان فکری بود و فکر می کردم هدف این است که همه ایده های جدید بیاورند و به اشتراک بگذارند. فکر می‌کردم این وظیفه من است که صحبت کنم و به حل مشکل فوری که در حال بحث بودیم کمک کنم.

رئیس: شما خیلی جدید هستید. شما هنوز انگیزه همکاران خود را درک نکرده اید. مردم می توانند در مورد قلمروهای خود بسیار حساس باشند و اقدامات امروز صبح شما ممکن است باعث آسیب جدی شده باشد. فقط باور کنید وقتی می گویم این برای شما درست نیست که ایده های خود را بدون بررسی اولیه با من به اشتراک بگذارید. من در اینجا سعی می کنم از شما محافظت کنم. من می دانم که شما می خواهید در این سازمان رشد کنید، بنابراین توصیه می کنم به من اعتماد کنید و به من گوش دهید.

نفوذ چیست؟


کلمه “نفوذ” یک اصطلاح خنثی است که نشان دهنده ظرفیت یک فرد برای تأثیرگذاری بر شخص دیگر است. به عبارت ساده، نفوذ چیزی است که می تواند کسی را به سمت یک عمل دلخواه سوق دهد .

تأثیر به خودی خود نه منفی است و نه مثبت. شما می توانید به دلایل خوبی بر دیگران تأثیر بگذارید، مانند تأثیر گذاشتن بر خانواده و دوستان خود برای اتخاذ انصاف، عدالت و صداقت با نشان دادن آن رفتارها. به طور مشابه، روشی که رئیس شما در جایی که باید اعتبار می دهد، ممکن است بر شما تأثیر بگذارد که با اعضای تیم خود با همان احترام رفتار کنید.

توجه داشته باشید که در اینجا آزادی انتخاب وجود دارد. وقتی بر دیگران تأثیر می گذارید، آنها به دلیل احترام، تحسین یا منطق و شواهدی که ارائه می دهید، از شما پیروی می کنند. نفوذ، به عنوان تلاشی بی طرف برای متقاعد کردن و ایجاد تغییر، عنصر «اجبار» را ندارد. برای «اجبار کردن» یا «مجبور کردن» دیگری برای پیروی طراحی نشده است.

دستکاری چیست؟


کلمه دستکاری برای اولین بار در سال ۱۸۲۷ به معنای “اقدام ماهرانه با دست” استفاده شد که شامل عملیات، جابجایی، تغییر، هم زدن، هدایت و ویرایش چیزهایی در محیط شما می شود. با گذشت زمان، این به معنای مدیریت و مدیریت ماهرانه یک موقعیت برای خدمت به اهداف خود است.

دستکاری مفاهیم منفی بسیاری دارد، از جمله انجام رفتارهای انحرافی که برای استثمار و کنترل دیگران طراحی شده است. مثل کنترل ذهن فکر دیگران – استفاده از تاکتیک‌های عاطفی و روان‌شناختی برای تغییر یا تغییر ادراک یا رفتار شخصی به روشی پنهان، فریبنده یا حتی توهین‌آمیز.

به طور معمول، مردم نمی دانند که دستکاری می شوند زیرا این کار به گونه ای انجام می شود که قصد دستکاری کننده را پنهان می کند. این استفاده از نفوذ برای سواستفاده ، برای به دست آوردن یک مزیت شخصی به قیمت از دست دادن شخص دیگری است.

لازم نیست همه نفوذها دستکاری شوند

چه اشخاصی دستکاری کردن را دوست دارند؟

بسیار محتمل است که در مقطعی از حرفه خود، با کسی کار کنید که دیگران را برای انجام کارهایی دستکارینکرده باشد! . در محل کار، دستکاری‌کنندگان می‌توانند در هر سطحی وجود داشته باشند ( همکاران، یا رئیس‌ها).

مطالعات نشان داده‌اند که ویژگی‌های شخصیتی مختلف ، استراتژی‌های متفاوتی را برای تأثیرگذاری یا دستکاری اتخاذ می‌کنند. به عنوان مثال، کسانی که برونگرایی بالایی دارند ، و نیاز فزاینده ای به نظارت بر ظاهر عمومی خود دارند، تمایل دارند از تاکتیک های نفوذ متنوع تری استفاده کنند. از سوی دیگر، افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند (که می توانند اتاق را از نظر نیازها و احساسات دیگران کنترل کنند ) و به طور همزمان دارای احساس قوی و بزرگ (باورهای خودشیفته و خودخواهانه) دارند. سعی مسکنند رفتار انسانها را برای منافع خود دستکاری کنند.

دستکاری‌کنندگان از چه تاکتیک‌هایی استفاده می‌کنند؟


برای کمک به شناسایی دستکاری، نگاهی به برخی از تاکتیک‌های شناخته شده بیندازید که دستکاری‌کنندگان برای تغییر برداشت شما از آنها یا وادار کردن شما به انجام کارهایی که ممکن است به نفع شما نباشد، استفاده می‌کنند.

ریختن شک به خود


مدیرتان آشکارا شما را آزار می‌دهد، از شما انتقاد می‌کند یا به خاطر انجام ندادن کاری به شما توهین می‌کند. (چرا هرگز نمی توانید هیچ چیز را درست انجام دهید؟)

جایی که باعث می شود باورهای خود را در مورد خودتان به طور منفی زیر سوال ببرد. همچنین می‌تواند به صورت پرخاشگری منفعلانه، ریزپرخاشگری‌ها، یا رفتار بی‌صدا (نادیده گرفتن و اجتناب از شما) با هدف ایجاد احساس گناه در شما و ایجاد شک و تردید نسبت به مهارت‌هایتان برای وادار کردن شما به انجام کارها به گونه‌ای متفاوت ظاهر شود. (واقعا فکر می کنی تصمیمی گرفتی که به نفع ما بود، ؟)
اغلب از این تاکتیک استفاده می شود تا شما را مجبور به انجام کاری کند. به مثال ابتدای این مقاله برگردید .

Are You Influencing People Or Manipulating Them? 3 Important Questions To  Check Yourself. | Inc.com

جذابیت سطحی


مدیر شما ممکن است از تعریف و تمجید، لطف کوچک و به رسمیت شناختن بیش از حد عمومی استفاده کند تا شما را وادار به پذیرش مسئولیت هایی فراتر از نقش خود کند. اغلب درخواست برای انجام کار اضافی می تواند به دنبال تمجید و جلال عمومی باشد.

این می تواند شما را وادار کند که با یک “بله” پاسخ متقابل بدهید، حتی اگر بله بگویید. برای تعادل کار و زندگی یا سلامت روان شما مفید نیست.

مقایسه های اجتماعی

مدیر شما ممکن است دائماً در مورد نقاط قوت دیگران در مقابل شما صحبت کند. یا درباره شکلی از یک کارمند ایده آل صحبت کند ، برای نشان دادن الگویی که شما باید از آن الگوبرداری کنید. این رویکرد ظریف به گونه ای طراحی شده است که به شما احساس بی کفایتی بدهد و شما را وادار کند تا کارها را به روش خود انجام دهید.

اطلاعات غلط

این زمانی است که مدیر شما اطلاعات نادرست در مورد دیگران در محل کارتان به شما می دهد تا درک منفی از آنها در شما ایجاد کند. آنها ممکن است دیگران را مورد انتقاد قرار دهند، و بارها حقایق جایگزین را به روش هایی به شما ارائه می دهند که نمی توانید تأیید کنید.

هر چه بیشتر اطلاعات نادرست را تکرار کنند، آن اطلاعات برای شما معتبرتر به نظر می رسد. این یکی از راه‌هایی است که دستکاری‌کننده به شما اعتماد می‌کند و باعث می‌شود که شما احساس خوشبختی کنید که برای او کار می‌کنید و نه برای افرادی که به شما می‌گویند.

Are You Being Influenced Or Manipulated?
Pejman Fathi

آسیب پذیری خود را در برابر دستکاری به حداقل برسانید.

آنچه مایه تاسف است این است که دستکاری به احتمال زیاد در روابطی اتفاق می افتد که فرد شما را به خوبی می شناسد.

تحقیقات نشان می‌دهد که روابط نزدیک بیشتر مستعد دستکاری هستند، زیرا طرف‌های درگیر آسیب‌پذیری‌ها، خواسته‌ها، نیازها و ضعف‌های یکدیگر را می‌دانند.

پس چیکار میکنیم؟ بهترین ایده یادگیری تکنیک هایی برای کاهش حساسیت و تقویت ایمنی شناختی شما در برابر دستکاری است.

با پرسیدن چند سوال از خود شروع کنید:

آیا نیاز زیادی به راضی کردن دیگران دارید؟ آیا اغلب نگران این هستید که مردم را ناراحت نکنید؟ آیا کارهایی انجام می دهید که نفرعصبانی نشود؟


آیا همیشه نگران این هستید که این یک نفر در مورد شما چگونه فکر می کند و چه احساسی دارد؟ آیا بیشتر از دیگران به دنبال تایید و پذیرش آنها هستید؟

آیا نه گفتن برایتان سخت است؟ یا حتی زمانی که می خواهید نه بگویید، خود را بله می گویید؟


آیا می‌بینید که انگیزه‌ها را توجیه می‌کنید و به اعمال این شخص نگاهی مثبت می‌دهید؟ وقتی دیگران به عیب‌های این شخص اشاره می‌کنند، آیا می‌بینید که انگیزه‌های بد او را انکار می‌کنید و با ارائه دلیلی منطقی برای رفتارهای دستکاری‌کننده‌اش، از شک و تردید به او بهره می‌دهید؟


آیا احساس می کنید راهی جز ماندن در روابط فعلی خود ندارید؟ آیا نیاز به حفظ و محافظت از روابط دارید حتی زمانی که آنها به شما آسیب می رسانند؟


اگر به بیشتر سؤالات پاسخ مثبت داده اید، بسیار مستعد دستکاری هستید.

قدم بعدی راهکاری برای خلاصی از آن است . برای رهایی از روابط دستکاری و محافظت از خود در برابر دستکاری های آینده، کارهای زیر را انجام دهید:

جمع آوری شواهد


گاهی اوقات ما در روابط دستکاری شده زندگی می کنیم، زیرا متوقف نمی شویم تا متوجه آنچه اتفاق می افتد باشیم. برای مشاهده رفتار خود و دیگران وقت بگذارید. اگر در مورد مشاهدات خود سردرگم هستید، کمک بخواهید. در حالی که پاسخ به اینکه آیا شما در حال دستکاری هستید هرگز نمی تواند صرفاً از مشاهدات شخص دیگری باشد، آنها ممکن است متوجه چیزهایی شوند که شما ناخودآگاه انکار می کنید یا نادیده می گیرید.

این بحث ها همچنین می تواند به شما کمک کند تا برای آنچه مشاهده می کنید، خلاف واقع کنید. پایایی (این اطلاعات چقدر سازگار است؟ چند نفر دیگر هم همین را باور دارند؟) و اعتبار (آیا داستان شما مبتنی بر عقاید و باورها است یا تجربیات و حقایق؟) داده هایی را که برای قضاوت در مورد دیگران استفاده می کنید، ارزیابی کنید.


به غرایز خود اعتماد کنید.


اغلب، قربانیان دستکاری عمیقاً در ذهن خود می‌دانند که مشکلی وجود دارد، اما وقتی ایجاد می‌شود این احساس را رها می‌کنند زیرا انگیزه دارند که رابطه را ادامه دهند (یا به این دلیل که این شخص را دوست دارند یا احساس می‌کنند که گزینه‌های جایگزینی ندارند. ) یا می ترسید که پرداختن به آن ممکن است باعث ناراحتی طرف مقابل شود (یعنی نمی خواهد وارد درگیری/اختلاف شود).

هنگامی که توسط شخص مورد نظر گیج یا آزرده می شوید، آن را به عنوان یک نشانه عاطفی در نظر بگیرید که باید متوقف شوید و تصمیم بگیرید. حتی اگر به راحتی اعتماد کنید و چیزهای مثبت دیگران را ببینید، دلیلی وجود ندارد که فرض کنید همه قابل اعتماد و شاد هستند وقتی همه شواهد خلاف آن صحبت می کنند.

به عنوان مثال، اگر رئیس شما از شما تعریف می کند و سپس درخواست خسته کننده ای را که برای آن وقت ندارید دنبال می کند، از آنها بپرسید که آیا شخص دیگری در تیم می تواند در حین نظارت شما این کار را انجام دهد. اگر آنها به شما می گویند که کارمندان خوب هرگز به ساعت های خود نگاه نمی کنند، از خود بپرسید: “آیا یک رئیس خوب اخلاق و باورهای من در مورد تعادل بین کار و زندگی را نادیده می گیرد؟”

چه بخواهید چه نخواهید، افراد دستکاری کننده همه جا هستند، و در نهایت، شخصی سعی می کند با استفاده از تاکتیک های بالا، شما را وادار به انجام آنچه می خواهید کند. اکنون می دانید که قدرت انجام کاری در مورد آن را دارید. همه ما تحت تجارب و مفروضات خود هستیم – اما اگر کنجکاو بمانید، اگر پیش فرض خود را زیر سوال ببرید، می توانید از رفاه و سلامت خود محافظت کنید.