
برنامه ریزی استراتژیک ابتکارات و سرمایه گذاری های مورد نیاز برای دستیابی به اهداف استراتژیک درازمدت را ترسیم می کند.در اینجا نحوه انجام آن به خوبی آمده است.
برنامه ریزی استراتژیک چیست؟
استراتژی و برنامه های استراتژیک: تفاوت آنها چگونه است و چرا اهمیت دارد
استراتژی درک مشترکی از آنچه که یک سازمان میخواهد به دست آورد و آنچه که برای رسیدن به اهدافش باید انجام دهد ایجاد میکند. برنامه های استراتژیک شکاف را از جهت کلی به پروژه های خاص و اقدامات روزمره که در نهایت استراتژی را اجرا می کنند، پر می کند.
استراتژی، جهت بلندمدت شرکت را مشخص می کند. این بیان می کند که شرکت برای رقابت و موفقیت در بازارهای انتخابی خود چه کاری انجام خواهد داد یا برای بخش عمومی، آژانس برای دستیابی به ماموریت خود چه کاری انجام خواهد داد.
برنامه ریزی استراتژیک مشخص می کند که چگونه شرکت در میان مدت به جاه طلبی های استراتژیک خود دست خواهد یافت. اغلب اوقات، برنامه های استراتژیک ایجاد می شوند و سپس فراموش می شوند تا چرخه برنامه ریزی بعدی آغاز شود. یک برنامه استراتژیک به خوبی انجام شده، یک استراتژی سازمانی را به یک نقشه راه روشن از ابتکارات، اقدامات و سرمایه گذاری های مورد نیاز برای اجرای استراتژی و رسیدن به اهداف تجاری تبدیل می کند.
برنامههای استراتژیک عملکردی، انتخابها و اقدامات مورد نیاز برای انتقال عملکرد از وضعیت فعلی به وضعیت نهایی مطلوب را مستند میکنند و به طور موثر به مدل کسبوکار و اهداف شرکت کمک میکنند.
برنامههای استراتژیک واحد کار و کسب، اهداف، اهداف و ابتکارات واحد کار و کسب را تعریف و نهایی میکنند، در حالی که اولویتهای شرکت و روندهای خارجی را میشناسند.
اگر شما مسئول استراتژی عملکردی مانند فناوری اطلاعات هستید، چارچوبهای استراتژیک را ایجاد کنید که فقط بر موارد نیازمندیها متمرکز شده است – مفروضات مهم و تفکر انتقادی، معیارهای مربوطه و ابتکارات کلیدی که عملکرد شما را برای کمک مؤثر به اهداف سازمانی نیاز دارد، حتی اگر آن اهداف تغییر کنند.

مفروضات استراتژیک
به دنبال روندها و اختلالات کلیدی باشید و مفروضات استراتژیک را آزمایش کنید
اسکن و پاسخ به روندها و اختلالاتی که می تواند بر استراتژی و برنامه های استراتژیک شما تأثیر بگذارد و مفروضات استراتژیک شما را تغییر دهد بسیار مهم است. چرخههای برنامهریزی استراتژیک باید مکانیسمی را برای بررسی مفروضات مرتبط با هم در خود بگنجانند (“برنامه ریزی سناریو”).
نادیده گرفتن یا کاهش ارزش روندها و اختلالات می تواند شکاف های مهمی را هم در مفروضات استراتژیک و هم در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک شما ایجاد کند، زیرا ممکن است تهدیدها و فرصت ها را برای ارزش پیشنهادی و موقعیت رقابتی خود نادیده بگیرید.
یک نظرسنجی گارتنر نشان داد که تنها ۳۸ درصد از سازمانها یک فرآیند رسمی برای این نوع از گرایشها دارند. گارتنر هفت حوزه کلیدی تغییرات مخرب را به عنوان یک “TPESTRE” از حوزه های روند به هم پیوسته در نظر می گیرد (شکل را ببینید).

مدیران اجرایی در میان عملکردها و تیمها میتوانند از ساختار TPESTRE برای شناسایی روندهای کلیدی در هر زمان استفاده کنند – از تجربیات انسانی افزوده گرفته تا سازمانهای هدفمحور و پایداری دیجیتالی فعال – و تأثیر آنها را تجزیه و تحلیل کنند. از آنجا، آنها می توانند فرضیات استراتژیک را حول روندها ایجاد کنند، زیرا آنها شروع به ترسیم اقداماتی که ممکن است از نظر مدل های کسب و کار، افراد/قابلیت ها، سیستم های فناوری اطلاعات و منابع مورد نیاز باشد، شروع می کنند.
پس از اختلالات انسانی یا ژئوپلیتیکی ناگهانی مانند همهگیری COVID-19 یا حمله روسیه به اوکراین، چارچوبی مانند TPESTRE میتواند به شما در شناسایی و نظارت بر طیف وسیعی از خطراتی که ممکن است بر شرکت یا عملکرد شما تأثیر بگذارد و ممکن است لازم باشد در برنامهریزی سناریو بگنجانید، کمک کند
برنامه ریزی برای سناریوهای مختلف
سناریو نویسی به عنوان ابزار برنامه ریزی استراتژیک برای کارکردها می باشد.
برنامه ریزی سناریو مدیران و تیم های آنها را قادر می سازد تا آینده های جایگزین قابل قبول را بررسی و ارزیابی کنند تا برنامه های استراتژیک قوی تر و انعطاف پذیرتر شوند.
اختلالات و نوسانات مربوط به بیماری همه گیر اهمیت استفاده از طیف وسیعی از سناریوها را برای بازنشانی استراتژی تجاری و برنامه های استراتژیک نشان داد.
معمولاً توسط استراتژیست ها در سطح سازمانی استفاده می شود، برنامه ریزی سناریو در سطح عملکردی به همان اندازه ارزشمند است. بسیاری از رهبران عملکردی تجربه کمی در برنامه ریزی سناریوهای استراتژیک دارند، حتی اگر آنها ممکن است به طور منظم با مدیر مالی خود برای ساختن بودجه و سناریوهای پیش بینی کار کنند. کسانی که می توانند برنامه ریزی سناریو را در برنامه ریزی استراتژیک بیاموزند و به کار گیرند، می توانند به سازمانشان کمک کنند تا شرایط نوسان و پویا را به طور مؤثرتری هدایت کند، به ویژه در حوزه هایی مانند زنجیره تامین، که در آن اختلال همچنان بالاست.
کاوش سناریوها شما را قادر می سازد تا برنامه های اقدام یا استراتژی های مناسبی را برای آینده های مختلف ممکن تعیین کنید. این نشان میدهد که چگونه باید نسبت به آیندهای خاص واکنش نشان داد و چه مجموعهای از اقدامات بدون توجه به شرایطی که در نهایت پیش میآیند، منطقی است.
برای رهبران تیم های عملکردی، توسعه سناریوها و مفروضات زیربنایی آنها به خودی خود تمرین مفیدی برای تأیید یا به چالش کشیدن استراتژی ها و جاری نگه داشتن آنهاست.
هدف از برنامهریزی سناریو، تضمین بهترین نتیجه فوری در حین تهیه برنامههای اقدام جایگزین مناسب، بسته به اینکه یک موقعیت چگونه پیش میرود، میباشد. توافق پیشگیرانه در مورد تصمیمات عملیاتی کوتاه مدت و برنامه های استراتژیک بلند مدت زمان پاسخگویی به ریسک ها و فرصت های در حال ظهور را کاهش می دهد. این می تواند به عملکرد شما کمک کند تا اثرات منفی یک رویداد یا اختلال بزرگ را به جای کنترل واکنشی، از پیش بگیرد

استراتژی تطبیقی
از برنامه ریزی استراتژیک تطبیقی برای فعال کردن یک پاسخ پویا استفاده کنید.
در دنیایی که به طور فزاینده ای بی ثبات و نامطمئن است، استراتژی به سرعت می تواند منسوخ شود. برای مقابله با این چالش، برنامه ریزی استراتژیک باید تطبیقی باشد. هرچه سرعت تغییر در شرایط عملیاتی بیشتر باشد و به اختلالات بیشتری نیاز داشته باشید تا در استراتژی بلندمدت ادغام شوید، مدلهای استراتژی شما باید تطبیقپذیرتر باشند.
رویکرد استراتژی تطبیقی چیزی است که تضمین میکند سازمان شما میتواند فرصتهای جدید را زودتر تشخیص دهد و سریعتر از رقبای شما پاسخ دهد، و این باعث میشود که شما در یک دنیای دیجیتال پویا موفق شوید.
یک رویکرد استراتژی واقعاً تطبیقی با چهار رویه اصلی سازگار است (شکل را ببینید) که برای انتقال سازمان از یک فرآیند سفت و سخت، از بالا به پایین و مبتنی بر تقویم به یک رویکرد استراتژی مبتنی بر رویداد طراحی شده است. استراتژی عملکردی می تواند اصول یکسانی را در بر بگیرد. در حالی که یک رویکرد واقعاً تطبیقی مبتنی بر هر چهار شیوه اصلی است، رهبران عملکردی در ابتدا میتوانند بر روی شیوههایی تمرکز کنند که به چالشهای استراتژی فوری آنها رسیدگی میکنند.
