اهمیت و جایگاه جاریسازی استراتژی
انسان موجودی است میان شدن بودن، میان رؤیا و واقعیت، اما وقتی به تاریخ مینگریم همواره و همیشه و بهکرات شاهد ناکامی دررسیدن به آرزوها و عملی نشدن وعدهها، و شکست در تبدیل ذهنیت به عینیت هستیم.
بیش از ۷۰ در صد علت شکست استراتژی Strategy در مرحله جاریسازی آنها نهفته است، مشکل واقعی استراتژیStrategy بد نیست بلکه جاریسازی بد است.
به عبارتی دیگر ما به دو مشکل همزاد روبهرو هستیم
۱٫ اندیشه بدون عمل
۲٫ عمل بدون اندیشه
به عقیده جویس اجرای استراتژی Strategy هسته اصلی موفقیت کسبوکار است
اجرا ، شایستگی محوری سازمانی است (فاوالی و فلمینگ)
اجرای کارآمد یک استراتژی متوسط همواره بر اجرای میانمایه یک استراتژی فوقالعاده برتری دارد (استرلینگ)
نقش جاریسازی استراتژی در موفقیت استراتژیک
موفقیت استراتژیک در صورتی محقق خواهد شد که استراتژیهای درست بهدرستی در سازمان جاری شوند؛ پس فرمول موفقیت را میتوان اینگونه نوشت
استراتژی هوشمندانه + اجرای قدرتمندانه = موفقیت پایدار
پنج وجه تمایز کلیدی بین تدوین و جاریسازی استراتژی
- تفاوت یک : در تدوین استراتژی Strategy اثر اثربخشی تأکید میشود، در اجرا استراتژی بر کارایی میشود
- تفاوت دوم: اصولاً تدوین استراتژی فرآیندی ذهنی است، ولی اجرای استراتژی فرآیندِ عملیاتی است.
- تفاوت سه: تدوین استراتژی Strategy مستلزم داشتن مهارتهای تشخیصی، تحلیلی، و ترکیبی است درحالیکه اجرای استراتژی بیشتر مستلزم داشتن مهارتهای تعاملی و تخصیصی، پیگیری و سازماندهی است
- تفاوت چهار: تدوین استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی بین عدهای انگشتشمار است درحالیکه اجرای استراتژی مستلزم ایجاد هماهنگی عدهای زیادی از افراد است
- تفاوت پنج: تدوین استراتژی بین شش ماه تا یک سال به طول می انجامد در حالی که جاری سازی استراتژی بین سک تا پنچ سال به طول می انچامد.

strategy-implementation
چهار مهارت بنیادین جاری سازی استراتژی
مهارت تعامل Interacting Skill :
شامل درک حالات روانی همکاران و ذینفعان ازجمله ترس، تشویق، ابهام، ناامیدی و… و گفت و گو برای یافتن بهترین روش برای جاری سازی استراتژی است
مهارت تخصیص Allocation Skill :
شامل توانایی تهیه و تدارک منابع منابع ضروری برای اجرای استراتژی است. مجریان موفق استراتژیها دارای استعداد زیادی در برنامه ریزی امور، به وجه بندی مالی، زمانی و تخصیص سایر منابع اساسی هستند
مهارت پایش Monitoring Skill :
شامل توانایی استفاده از اطلاعات برای مشخص کردن این امر که آیا مانعی بر سر اجرای استراتژی به وجود آمده است یا خیر. مجریان استراتژیها زمانی موفق میشوند که سیستم بازخورد اطلاعاتی به وجود آورند
مهارت سازماندهی Organizing Skill :
شامل توانایی ایجاد یک شبکه از افراد در سرتاسر سازمان است که میتواند به هنگام بروز مشکل در اجرای استراتژی به حل آن مشکل کمک کنند.
خلاصه مقاله:
مقاله به بررسی اهمیت و جایگاه جاریسازی استراتژی در سازمانها میپردازد و تأکید میکند که بیش از ۷۰ درصد شکستهای استراتژیها در مرحله جاریسازی رخ میدهد. نویسنده به دو مشکل همزاد یعنی “اندیشه بدون عمل” و “عمل بدون اندیشه” اشاره میکند و معتقد است که اجرای استراتژی هسته اصلی موفقیت کسبوکار است. اجرای استراتژی شایستگی محوری سازمانی است و اجرای کارآمد حتی یک استراتژی متوسط نیز بر اجرای میانمایه یک استراتژی فوقالعاده برتری دارد.
مقاله پنج تفاوت کلیدی بین تدوین و جاریسازی استراتژی را مورد بررسی قرار میدهد:
- تأکید بر اثربخشی در تدوین و کارایی در اجرا.
- فرآیند ذهنی در تدوین و عملیاتی در اجرا.
- نیاز به مهارتهای تشخیصی و تحلیلی در تدوین و مهارتهای تعاملی و تخصیصی در اجرا.
- هماهنگی افراد انگشتشمار در تدوین و هماهنگی افراد زیاد در اجرا.
- مدت زمان تدوین بین شش ماه تا یک سال و جاریسازی بین یک تا پنج سال.
همچنین مقاله چهار مهارت بنیادین برای جاریسازی استراتژی را معرفی میکند:
- مهارت تعامل: درک حالات روانی همکاران و ذینفعان و گفتوگو برای یافتن بهترین روش جاریسازی استراتژی.
- مهارت تخصیص: توانایی تهیه و تدارک منابع ضروری برای اجرای استراتژی.
- مهارت پایش: استفاده از اطلاعات برای مشخص کردن موانع اجرای استراتژی و ایجاد سیستم بازخورد اطلاعاتی.
- مهارت سازماندهی: توانایی ایجاد شبکهای از افراد در سازمان برای حل مشکلات در اجرای استراتژی.
تحلیل هوشمندانه:
این مقاله بر نقش حیاتی جاریسازی استراتژی در موفقیت سازمانها تأکید دارد. بسیاری از سازمانها به دلیل ناکارآمدی در اجرای استراتژیها با شکست مواجه میشوند، حتی اگر استراتژیهای خوبی تدوین کرده باشند. بنابراین، توانایی اجرای استراتژی به درستی و با کارایی بالا، یک عامل کلیدی در دستیابی به موفقیت پایدار است.
یکی از نکات برجسته مقاله، تأکید بر تفاوتهای اساسی بین تدوین و اجرای استراتژی است. تدوین استراتژی نیاز به مهارتهای تحلیلی و تفکری دارد، در حالی که اجرای آن نیاز به مهارتهای تعاملی و تخصیصی دارد. این تفاوتها نشان میدهد که افراد و تیمهای مختلفی با مهارتهای متنوع باید در مراحل مختلف استراتژی درگیر شوند تا موفقیت حاصل شود.
چهار مهارت بنیادین معرفی شده در مقاله، ابزارهای مهمی برای مدیران هستند تا بتوانند فرآیند جاریسازی استراتژی را به درستی مدیریت کنند. این مهارتها به مدیران کمک میکنند تا با درک درست از وضعیت و منابع، به طور مؤثر با چالشهای پیشروی اجرای استراتژی برخورد کنند و اطمینان حاصل کنند که همه افراد در سازمان در مسیر درستی حرکت میکنند.
در نهایت، مقاله به اهمیت ایجاد سیستم بازخورد اطلاعاتی و شبکهای از افراد برای حل مشکلات در اجرای استراتژی تأکید میکند. این نکات نشان میدهند که جاریسازی استراتژی نه تنها یک فرآیند خطی بلکه یک فرآیند پویا و مستمر است که نیاز به توجه و پایش مداوم دارد.
به طور خلاصه، این مقاله به مدیران و رهبران سازمانها یادآوری میکند که موفقیت در استراتژی تنها به تدوین آن محدود نمیشود، بلکه اجرای کارآمد و مؤثر آن نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
